چگونه است درونم
عیان است
که چون است
که چشمه است
که روح است
که آب است
که ابر است
فشرده است
چکیده است
بر این دفتر خالی
بر این پاره کاغذ
و چون است
که چون است
که شعر است
نوشته ام
که جاری است
که روداست
به مانند دوچشمم
نه شعر است
که درداست
نه چشم است
که اشک است
که خون است
روان است روان باد
که میراث قرون است