پرنده پرواز کرد
من مانده در اتاق
تکرار می کنم
روز های یک شکل را
ناله نمی کند نی
مار در کویر گم شد
و آتش خاموش گشت
مبهوت صحرا منم
در گوشه اتاق
بیابانگردی تنها
کوله بارم بر سر چوب
به خواب می روم بر تخت
و بیدار می شوم
از پرتو خورشید ظهر
با صدای بوق ها
گمنام گمنامم
در وسعت این شهر
بهتر از این دلیلم نیست
برای زیستن
از آن زمان
که فراموش شدم
من مانده در اتاق
تکرار می کنم
روز های یک شکل را
ناله نمی کند نی
مار در کویر گم شد
و آتش خاموش گشت
مبهوت صحرا منم
در گوشه اتاق
بیابانگردی تنها
کوله بارم بر سر چوب
به خواب می روم بر تخت
و بیدار می شوم
از پرتو خورشید ظهر
با صدای بوق ها
گمنام گمنامم
در وسعت این شهر
بهتر از این دلیلم نیست
برای زیستن
از آن زمان
که فراموش شدم
No comments:
Post a Comment