Friday, February 18, 2011

یادداشت های یک شورشی آرام به روان پزشک اش 22

سه شنبه 5 بهمن

مدت زیادی گذشته و اتفاقات زیادی افتاده است اما چندان قابل عرض نبوده اند. یارانه ها برداشته شده و اولین قبض برقها آمده یا درحال آمدن است، دیروز در فرودگاه مسکو یک بمب انتحاری منفجر شد و حدود سی واندی کشته و صد و سی نفر هم مجروح شدند، کرهء زمین همچنان تب دار درمدار خود می گردد و هیچ قصد انصراف ندارد. آیا داستان های تخیلی به تحقق خواهند پیوست؟ آیا روزی کرهء
زمین نابود خواهد شدو انسان در سیاره های دیگربه حیات خود ادامه خواهد داد؟

دنیای من اما آرام و دوراز دنیای واقعی درمدار خود می گردد، جهان من درآرامشی دایم به حرکت خود ادامه می دهد ونظاره می کند آنچه را اتفاق می افتد.قمر کوچکی درمیان شش میلیارد قمر دیگر،هریک درمدار خود در گردش.

درچنین دنیایی چگونه می توان شورشی بود، دردنیایی که تنهاصدای پرندگان و رنگ آبی آسمان بااهمیت می شوند وآدم ها با هزاران افکار پیچیده به جای نفرت انگیزبودن ،ترحم برانگیزمی شوندوجهان جایی می شود برای یادگرفتن دل بستن و دل کندن، چشیدن تلخی تنگی دنیاو شیرینی وسعت یافتن دل، درآنجاست که می توان صلح رابرقرارکرد ودیگران راامیدوار.

اگرنمی دانستید بدانید مدتی می شود که این شورشی اسلحه اش را پیش کش کرده است به همان که نامی برآن نیست، به آنکه ازجنس شناخته شده نیست وتسلیم را می طلبد!
باسپاس
ز.م

No comments: