Friday, February 18, 2011

حتّا اگرشعرم رانخوانی

نمی دانم شاعرش کیست اما شعرش قشنگ بود
ترجمه ای آهنگین ازاین شعرزیبا:
حتّا اگرشعرم را نخوانی
قلب های ما همواره با هم صمیمی خواهند بود
حتّا اگر دراین دنیا یا آن دنیا هرگز دیگر ترا نبینم
به یاد ما جشنی برپا خواهد شد
ومرابا تو جاودانه خواهند کرد
هیچ می دانستی عشقت مرا به قله های مرتفعی رساند
پرنده ای که درونم بود، آنرا پرواز داد
درکشاکش جنگ ها
وفرود و فراز پرچم ها
مرا به دنیایی دیگر برد
در گستره ای کیهانی
نوای آهنکینی در درونم نواخت
تو درهمه جا پنهان بودی
ومن بی آنکه خود بدانم، می یافتمت
عشقت ایمانم را پس آوَرد
حالا همهء معماهایم پاسخ دارند
حالا همهء گره ها گشوده اند
حالا می دانم هرچه را باید بدانم
حتّا اگر شعرم را نخوانی
حتّا اگر نباشم
من ترا دوست دارم

No comments: