Thursday, October 18, 2007

هویت خواب آلود

هويت مرا نديديد؟ من در جستجوي يافتن هويت خويش خواب می بینم. در تعليقي ميان زمين وهوا سر گردانم. گاهي وقت ها خواب مي بينم در هوا پرواز مي كنم، خيلي معمولي و در خواب به خودم مي گويم ديدي بالاخره خوابم تعبير شد. كودك ديوانه اي دارم، او نيز خواب مي بيند كه گاهي پرواز مي كند. اما در واقع او نيز هر روز صبح مثل من خويش را بر روي زمين مي يابد. ديوانه هايي هستيم كه تنها در خواب هايمان شريك مي شويم. آخرين باري كه خواب ديدم پرواز مي كنم، در يكي از خيابان هاي تهران بود، توي پياده رو. ارتفاعم از سطح زمين حداكثر 5/1 متر بود. من خلاف جهت مردم حركت مي كردم و مردم سرهايشان را كج مي كردند تا با من برخورد نكنند، همچنان كه در پياده رو براي اين كه تنه نزنم بدنم راكج مي کنم. امشب در ايوان 1*1 خانه ام مي خوابم، به سقف آسمان دور نگاه مي كنم، پنجره هاي ساختمان ها تاريك اند چرا كه شب بسيار از نيمه گذشته، پروژكتورنارنجي نه چندان دور دستي مستقيم در چشمانم مي زند، مي گويند ستاره ها از ما بسيار دورند به اندازه سال هاي نوري. چشمان من نزديك بين است بدون عينك ستاره ها را تار مي بينم انگار كه اشعه دارند مثل ستاره هايي كه در كودكي مي كشيديم. راستي ديشب خواب ستاره دنباله داري ديدم. هواپيمايي در آسمان مي گذرد چراغ هاي قرمز،سفيد وباز قرمز وسفيد، روشن و خاموش مي شود.يك سوال ساده مي پرسم آيا خدا هست؟ اگر هست چرا هست؟ اگر نيست چرا نيست؟
به ندرت صداي ماشيني مي آيد، هواپيما هم رد شده است. آسمان به آرامي مي گردد، گرچه مي گويند اين زمين است كه مي گردد، من كه به گفته هايشان اعتمادي ندارم، شايد فردا دانشمندان دوباره كشف كردند كه زمين ثابت است وستاره ها به دور او مي گردند، اعتمادي ندارم، نه، اعتمادي ندارم. بي عينك ستاره ها زيبا ترند. نسيم خنكي مي وزد، دوست دارم باز خواب ببينم.

No comments: